ارسال پیامک

بازدید کننده محترم ، به وب سایت پیامک یاب خوش آمدید. برای ارسال پیامک جدید و استفاده از دیگر خدمات وب سایت باید در سایت عضو شود و سپس با استفاده از نام کاربری و واژه رمز خود وارد سایت شوید. در صورتی که عضو وب سایت هستید با نام کاربری و واژه رمز خود وارد شوید. همچنین بعد از عضویت در وب سایت امکان ارسال پیامک از طریق نرم افزار تلفن همراه هم برای شما وجود دارد.

رفتنت چنان قیامتی به پا کرد .... که به قیامت خدا طعنه زد
۳۳۲
۴۹ ۱۳۶ ۲ ۱۳
کنارم خیلیا هستن ولی دلم پیش تو آرومه
۳۳۲
۴۹ ۱۳۶ ۲ ۱۳
این کوه که از بال مگس لرزان نیست
ما ملتمان اهل "بله قربان"نیست
بعد از دو شکست پشت هم آمریکا
فهمید حریف کشور ایران نیست
۳۳۲
۴۹ ۱۳۶ ۲ ۱۳
ﺧﺪﺍﯾــــــــــﺎ ﻣﻦ ﺩﯾﮕﻪ ﺁﺩﻡ ﺷﺪﻡ ...
ﺩﯾﮕﻪ ﻧﻪ ﻧﯿﻤﻪ ﮔﻤﺸﺪﻩ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﻧﻪ ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺧﺎﺻﯽ
ﺑــــــــــﺎﻭﺭ ﮐﻦ ﺍﻟـﺎﻥ ﻓﻘﻂ ﻓﻘﻂ ﻓﻘﻂ
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺍﺫﺍﻥ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ... ﻓﻘﻂ ﺍﺫﺍﻥ
۳۳۲
۴۹ ۱۳۶ ۲ ۱۳
آنچه از سر گذشت ؛ شد سرگذشت !!!
حیف بی دقت گذشت ؛ اما گذشت !!!
تا كه خواستیم یک « دو روزی » فکر کنیم !!!!!!!
بر در خانه نوشتند ؛ در گذشت ...
۳۳۲
۴۹ ۱۳۶ ۲ ۱۳
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻫﻤﻪ ﺍﻭﻧﺎﯾﯿﮑﻪ
ﻫﺰﺍﺭ ﺗﺎ ﺧﺎﻃــــــﺮﺧﻮﺍﻩ ﺩﺍﺭن...
.
.
.
ﻭﻟﯽ ﺩﻟﺸﻮﻥ ﮔﯿﺮ ﻣﻨﻪ ... :|
نکنین با خودتون اینجوری!!
به خدا راضی نیستم :|
من یه دونم اونم واسه نمونم..
۳۳۲
۴۹ ۱۳۶ ۲ ۱۳
ﺩﯾﺪﯾﻦ ﺗﻮ ﺷﻬﺮ ﺑﺎﺯﯼ ﺍﯾﻦ ﺁﺩﻣﺎﯾﯽ ﮐﻪمسئول دستگاهن و ﭘﺎﯼ ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ ﻭﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻥ ﭼﺠﻮﺭﯼ ﮊﺳﺖ ﻣﯿﮕﯿﺮﻥ؟
ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﻣﺨﺘﺮﻉ ﺩﺳﺘﮕﺎﻫﻦ .

بابا ﺩﮐﻤﻪ ﺭﻭ ﺑﺰﻥ ﺑﭽﺮﺧﯿﻢ
۳۳۲
۴۹ ۱۳۶ ۲ ۱۳
خدایا انقدر مرغ وگوشت گران شده ,
ماخجالت میکشیم امسال ماه رمضان بیاییم مهمانى تو،
.
.
.
خودمون صبحانه ونهار یه چیزی درست میکنیم میخوریم ,دستت درد نکنه دیگه مزاحم شما نمیشیم
۳۳۲
۴۹ ۱۳۶ ۲ ۱۳
ﻣﻦ ﻧﮕﻮﯾﻢ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺍﺯﻗﻔﺲ ﺍﺯﺍﺩ ﮐﻨﯿﺪ.
.
.
.
.
ﻓﻘﻂ ﻗﻔﺲ ﺭﺍ ﻣﺠﻬﺰ ﺑﻪ ﻭﺍﯼ ﻓﺎﯼ ﮐﻨﯿﺪ !!
۳۳۲
۴۹ ۱۳۶ ۲ ۱۳
قسمتی از مکالمه دو افغانی در تاجیکستان:
شنبه : چهارشنبه! سه شنبه میای بریم دوشنبه؟
چهارشنبه : نه شنبه ، سه شنبه کار دارم . بهتره یکشنبه بریم دوشنبه!
شنبه : باشه پس به جمعه هم بگیم که پنجشنبه بیاد که همه با هم یکشنبه بریم دوشنبه
۳۳۲
۴۹ ۱۳۶ ۲ ۱۳
ديروز با يكي از همكارا بحث ميكردم توهين كرد جوابشو ندادم.
دوستم بم گفت آفرین
شعورتو نشون دادی با این سکوت
امروز دوستم با همون همكارمون بحثشون شد |:
بش گفت : من فلاني نیستم مثه بُــز نگات کنما
میزنم دهنتو سرویس میکنم
۳۳۲
۴۹ ۱۳۶ ۲ ۱۳
یکی از فانتزیام اینه:
یه جایی که خیلی شلوغه گوشیم زنگ بخوره بگم:
آره،آره،حواستون باشه؛
فقط زنده می خوامشاااا.
۳۳۲
۴۹ ۱۳۶ ۲ ۱۳
مرد به پذیرش هتل :
سریع بیاین من و همسرم دعوامون شده میخواد خودشو پنجره هتل بندازه بیرون !
پذیرش هتل : اما این مسئله کاملاً شخصیه…
مرد :مسئله شخصی چیه آقا ؟!

وقتی پنجره باز نمیشه ، مربوط به هتله
۳۳۲
۴۹ ۱۳۶ ۲ ۱۳
ﺳﻪ ﭼﯿﺰ ﺗﻮ زﻧﺪﮔﯽ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ اﮔﻪ رﻋﺎﯾﺖ ﮐﻨﯿﻦ آدم ﻣﻮﻓﻘﯽ ﻣﯿﺸﯿﻦ

ﺣﺎﻻ ﺑﺮﯾﺪ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﮐﻨﯿﺪ اﯾﻦ ﺳﻪ ﺗﺎ ﭼﯿﺰ ﭼﯿﻪ.....
اﯾﻨﺠﻮری ﻫﻢ ﻧﮕﺎم ﻧﮑﻨﯿﺪ، ﻣﻦ اﮔﻪ ﺧﻮدم ﺑﻠﺪ ﺑﻮدم ﮐﻪ اﻵن اﯾﻨﺠﺎ ﻧﺒﻮدم!!!
۳۳۲
۴۹ ۱۳۶ ۲ ۱۳
جلال الدین محمد ابن سعید عبدالرزاق اصفهانی» !!!
.
.
.
.
.
.
.
.

.
.
.
.
.خدابیامرز خیلی دوست داشت بقیه حروف الفبا رو تو اسمش جا بده،ولی متاسفانه ثبت احوال مانع شد...!!!
۳۳۲
۴۹ ۱۳۶ ۲ ۱۳
تنها شونه ای که تو هر شرایطی وقتی بهش نیاز داشتم
همیشه در اِختیارم بود
.
.
.
.
.
.
.
.
شونه تخم مرغ بود!!
بیخود فاز عشقی بر ندار اَعصاب ندارم!! (-_-)
۳۳۲
۴۹ ۱۳۶ ۲ ۱۳
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺭﻭﺯ ﺟﻬﺎﻧﻲ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ ﻫﺎﻱ ﻧﺎﺩﺭﻩ

ﺧﻮﺍﻫﺸﺎ ﺑﺮﺍﻱ ﻧﺎﺩﺭ ﺩﻋﺎ ﮐﻨﻴﺪ
ﺧﻴﻠﻲ ﻣﺮﻳﻀﻪ
۳۳۲
۴۹ ۱۳۶ ۲ ۱۳
وقتی انسان ها به طبیعت احترام نمیزارن و حیوانات نادر رو شکار میکنن ، میدونید چی میشه


ﻧﺎﺩﺭ خیلی ناراحت میشه:|
۳۳۲
۴۹ ۱۳۶ ۲ ۱۳
ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺮﺩﯼ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻧﺰﺩ ﺣﮑﯿﻤﯽ ﺭﻓﺖﻭ ﮔﻔﺖ : ﺍﯼ ﺣﮑﯿﻢ ﭼﺮﺍ
ﻫﻤﺴﺮﻡ ﯾﮏ ﮔﻞ ﺭﺯ ﺭﺍ ﮐﻪ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﻭ ﺭﻭﺯ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﯿﻤﯿﺮﺩ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ
ﻭﻟﯽ ﻣﻦ ﮐﻪ ﻫﺮﺭﻭﺯ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﻣﯿﻤﯿﺮﻡ ﻭﺯﻧﺪﻩ ﻣﯿﺸﻢ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ؟
ﺣﮑﯿﻢ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :ﺧﯿﻠﯽ ﻗﺸﻨﮓ ﺑﻮﺩ ﺑﺎ ﻭﺍﺗﺴﺎﭖ ﺑﺮﺍﻡ
ﺑﻔﺮﺳﺘﺶ
۳۳۲
۴۹ ۱۳۶ ۲ ۱۳
تا حالا به کله ی شتر مرغ موقع دوییدن دقت کردین ؟؟
لامصب یجوری اینور اونورو نگا میکنه میدوئه انگار پنج ساله هافبک وسطه بارسلوناس داره دنباله یار میگرده پاس بده
۳۳۲
۴۹ ۱۳۶ ۲ ۱۳
ﺍﯾﻦ ﺩﺧﺘﺮﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺁﺳﺘﯿﻦ ﻣﺎﻧﺘﻮﺷﻮﻥ ﺭﻭ ﺗﺎ ﺑﺎﻻﯼ ﺁﺭﻧﺞ ﺑﺎﻻ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ...
ﻣﻦ ﻫﻤﺶ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺍﻻﻥ ﻣﯿﺨﻮﺍﻥ ﻭﺿﻮ ﺑﮕﯿﺮﻥ .
ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ ﺫﻫﻦ ﻗﺮﺁﻧﯽ ﻭ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﻦ !
۳۳۲
۴۹ ۱۳۶ ۲ ۱۳
ﺍﮔﺮ بجاﯼ ﺩﺷﻤﻨﯽ ﺑﺎﺍﺳﺮﺍﺋﯿﻞ،ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﻫﺮﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺳﺮﺍﺋﯿﻠﯽ ﯾﮏ ﭘﺮﺍﯾﺪ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﯾﻢ...
ﺗﺎﺣﺎﻻﻧﺴﻠﺸﻮﻥ ﻣﻨﻘﺮﺽ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ...
۳۳۲
۴۹ ۱۳۶ ۲ ۱۳
ﺩﺧﺘﺮﻩ تو جاده دست تکون داد گفتم چی شده خانم گفت شما نمی دونید چراغ های تونل چه جوری روشن میشه
گفتم واسه چی....
گفت : ﺗﺎﺑﻠﻮ ﺯﺩﻩ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ
ﺗﻮﻧﻞ ﭼﺮﺍﻏﻬﺎ ﺭﺍ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﻨﯿﺪ ..
۳۳۲
۴۹ ۱۳۶ ۲ ۱۳
ﯾﻪ ﺍﺧﻼﻕ ﺧﻮﺑﯽ ﮐﻪ ﭘﺸﻪ ﻫﺎ ﺩﺍﺭﻥ
.
.
.
.
ﺗﮏ ﺧﻮﺭﯾﻪ
ﺷﻤﺎ ﻓﮏ ﮐﻦ ﻣﺚ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﻫﺎ ﺭﻓﯿﻖ ﺑﺎﺯ ﺑﻮﺩﻥ،
ﯾﻪ ﺳﻮﮊﻩ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽﮐﺮﺩﻥ ﻫﺸﺘﺼﺪ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺭﻓﯿﻘﺎﺷﻮﻧﻮ ﻣﯽ ﮐﺸﻮﻧﺪﻥ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﭼﻪ ﺑﻼﯾﯽ ﺳﺮﻣﻮﻥ ﻣﯿﻮﻣﺪ....
۳۳۲
۴۹ ۱۳۶ ۲ ۱۳
ﺗﻮ ﭘﺎﺭﮎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ
ﯾﻪ ﺳﺮﺑﺎﺯﻡ ﮐﻨﺎﺭﻡ ﺑﻮﺩ
ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺳﺮ ﺻﺤﺒﺖ ﺭﻭ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﻢ
ﮔﻔﺘﻢ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ؟؟؟؟؟؟؟
ﮔﻔﺖ ﻧﻪ ﺑﯽ ﺑﯽ ﺧﺸﺘﻢ :|



ﻣﺮﺩﻡ ﺍﻋﺼﺎﺏ ﻧﺪﺍﺭﻥ!!!=-O
۳۳۲
۴۹ ۱۳۶ ۲ ۱۳