ارسال پیامک

بازدید کننده محترم ، به وب سایت پیامک یاب خوش آمدید. برای ارسال پیامک جدید و استفاده از دیگر خدمات وب سایت باید در سایت عضو شود و سپس با استفاده از نام کاربری و واژه رمز خود وارد سایت شوید. در صورتی که عضو وب سایت هستید با نام کاربری و واژه رمز خود وارد شوید. همچنین بعد از عضویت در وب سایت امکان ارسال پیامک از طریق نرم افزار تلفن همراه هم برای شما وجود دارد.

یادت امشب نم نم مرا
خیس نبودنت می کند
ببار ای باران مهربانی
بر تن تشنه دیدار تو...
۹۴
۷۳ ۶۵ ۰ ۷
شکوفه میدهد
درخت تنهایی های من
شاخه های خشکیده اش
یادگار زخمهایی کهنه است
که از کوران نامردیها برجای مانده
بابوسه هایت آبیاری کن این سرو شکیبا را
بگذار میوه های این درخت طعم محبت بدهند
۹۴
۷۳ ۶۵ ۰ ۷
مهربانم شرمنده ام...
که هیچ وقت،مهربانی هایت را منتشر نکردم. اما تا دلت بخواهد گلایه ها را "پست" کردم. وغریبه ها لایک زدند. کتش میتوانستم صدای تو را بنویسم...!
۹۴
۷۳ ۶۵ ۰ ۷
سرفه می کنم ، بیرون نمی پرد .. سکوت بدی در گلویم نشسته...
این روزها دلم که می گیرد
نگرانت می شوم
و می دانم اینهمه ابر را...
برای قشنگی گوشه ی آسمان نگذاشته اند…
۹۴
۷۳ ۶۵ ۰ ۷
من دیوانه آن لحظه ای هستم که تو دلتنگم شوی و محکم در آغوشم بگیری، شیطنت وار ببوسیم. و من نگذارم.
عشق من...
بوسه با لجبازی بیشتر می چسبد!
۹۴
۷۳ ۶۵ ۰ ۷
پاییز مرا عاشق می کند..
باران عاشق تر...
حالا تو بگو این باران پاییزی با من چه می کند...!!!
۹۴
۷۳ ۶۵ ۰ ۷
انسان چیست؟
شنبه:به دنیا می آید
یكشنبه:راه می رود
دوشنبه:عاشق می شود
سه شنبه:شكست می خورد
چهارشنبه:ازدواج می كند
پنج شنبه:به بستر بیماری می افتد
جمعه:میمیرد
فرصت با هم بودن چقدر محدود است
۹۴
۷۳ ۶۵ ۰ ۷
گقتی محبت کن و برو..
باشد خداحافظ...!
ولی...
رفتم که تو باور کنی
دارم محبت می کنم…
۹۴
۷۳ ۶۵ ۰ ۷
گاه می اندیشم...
چندان هم مهم نیست اگر هیچ از دنیا نداشته باشم
همین مرا بس که کوچه ای باشد و باران...
وخدایی که زلال تر از باران است...
۹۴
۷۳ ۶۵ ۰ ۷
مغرورانه اشك ریختیم چه مغرورانه سكوت كردیم...
چه مغرورانه التماس كردیم چه مغرورانه از هم گریختیم...
غرور هدیه شیطان بود و عشق هدیه خداوند...
هدیه شیطان را به هم تقدیم كردیم...
هدیه خداوند را از هم پنهان كردیم...
اینو خودت بهم گفتی، من فقط تکرار کردم...
۹۴
۷۳ ۶۵ ۰ ۷
معشوقه ای پیدا کرده ام به نام روزگار!!!
این روزها سخت مرا در آغوش خویش به بازی گرفته است!!!
۹۴
۷۳ ۶۵ ۰ ۷
اینکه باید فراموشت می کردم را...
فراموش کردم!!!
تو تکراری ترین حضور روزگار منی...
عجیب به بودن تو،
از آن سوی فاصله ها خو گرفته ام ...!
۹۴
۷۳ ۶۵ ۰ ۷
حکایت عجیبیست...
رفتار ما آدم ها را خدا می بیند و فاش نمی کند...
مردم نمی بینند و فریاد می زنند...!!!
۹۴
۷۳ ۶۵ ۰ ۷
همه جا پر شده که...
دهانت را می بویند مبادا گفته باشی دوستت دارم...!
من می گویم حق دارند!!!
چون دوست داشتن های ما بودار است...
بوی سوء استفاده...
بوی خیانت..
بوی دروغ و بازی می دهد...
۹۴
۷۳ ۶۵ ۰ ۷
بازگشته ام...!
با کوله باری از شعر های ناگفته....
تنها اینجا،
مکان امن عاشقانه های من است...
۹۴
۷۳ ۶۵ ۰ ۷
گاه یک سنجاقک به تو دل می بندد..
و تو هر روز سحر می نشینی لب حوض،
تا بیاید از راه،
از خم پیچک نیلوفرها،
روی موهای سرت بنشیند،
یا که از قطره آب کف دستت بخورد...
گاه یک سنجاقک ، همه معنی یک زندگی است...!!!
۹۴
۷۳ ۶۵ ۰ ۷
این روزها...
بیشتر از هر زمانی،
دوست دارم خودم باشم!!!
دیگر نه حرص بدست آوردن را دارم...
و نه هراس از دست دادن را...
هرکس مرا میخواهد بخاطر خودم بخواهد،
دلم هوای خودم را کرده است، همین...
۹۴
۷۳ ۶۵ ۰ ۷
گاهی سکوت دوست معجزه می کند...
و تو می آموزی که بودن همیشه در فریاد نیست.
۹۴
۷۳ ۶۵ ۰ ۷
باید بازیگر شوم...!
آرامش را بازی کنم...
باز باید خنده را به زور بر لبهایم بنشانم
باز باید مواظب اشک هایم باشم
باز همان تظاهر همیشگی ” خوبم … ”
۹۴
۷۳ ۶۵ ۰ ۷
خدایا...!!!
دستانم را زدم زیر چانه ام...
مات و مبهوت نگاهت میکنم ...
طلبکار نیستم...!
فقط مشتاقم بدانم ته قصه چه میکنی بامن...؟!
۹۴
۷۳ ۶۵ ۰ ۷
خستـــه ام ...!
از ایـــن دلـــداری هـای مجـازی...
دلـــم شانــه هـای حقیقی میخــواهـد...
۹۴
۷۳ ۶۵ ۰ ۷
ﮔﺎﻫـی حتی ﺟﺮﺍﺕ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﻡ ﺭﺍﻧـﮕﺎﻩ ﮐـﻨﻢ...!
ﮐﻪ ﺑـﺒـﯿـﻨـﻢ ﺟـﺎﻡ ﺧﺎﻟﯿـﻪ، ﯾﺎ ﻧـﻪ!؟
۹۴
۷۳ ۶۵ ۰ ۷
آنكس كه آب پای تیرك چوبی می ریزد
دیوانه نیست بی شك باغبانی است امیدوار...
۹۴
۷۳ ۶۵ ۰ ۷
چــنـدیست مرده ام...!
امـا ڪسی باور نمی ڪنـد
ایـن مردم تـا بـه عزایمم ننـشینـنـد
مرگم راباور نمی ڪننـد...
۹۴
۷۳ ۶۵ ۰ ۷
تنهاییم را زیر دوش حمام میبرم...!
بغضم را، میان شر شر آب داغ میترکانم!
تا همه فکر کنند...
قرمزی چشمانم،
از دم کردن حمام است...
۹۴
۷۳ ۶۵ ۰ ۷