ارسال پیامک

بازدید کننده محترم ، به وب سایت پیامک یاب خوش آمدید. برای ارسال پیامک جدید و استفاده از دیگر خدمات وب سایت باید در سایت عضو شود و سپس با استفاده از نام کاربری و واژه رمز خود وارد سایت شوید. در صورتی که عضو وب سایت هستید با نام کاربری و واژه رمز خود وارد شوید. همچنین بعد از عضویت در وب سایت امکان ارسال پیامک از طریق نرم افزار تلفن همراه هم برای شما وجود دارد.

داره کم کم بوی پاییز میاد، گل پاییزی من کی می آیی؟!!
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو، این چه نگاه کردن است
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
پروانه را شکایتی از جور شمع نیست
عمریست در هوای تو میسوزم و خوشم
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش
بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
جدایی به این نیست که یارت بذاره بره یک شهر دیگه، بعضی وقتا پیش تو هست و هر روز میبینیش، اما فرسنگها از تو و دلت فاصله داره!!!
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
بر ما گذشت نیک و بد اما تو، روزگار فکری به حال خویش کن این روزگار نیست
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
انسان ها دنیا را بدجور ساخته اند، خدایا خرابش کن و از نو دنیایی بنا کن که عاشقها درآن دنیا جایی داشته باشند
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
چندان که برشمردم از ماجرای عشقش
اندوه دل نگفتم الا یک از روزگاران
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
درود و بدرود، این بود هر آنچه بود
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
هر چند بیگناه ز من دل بریده ای
رفتی و همچنان به دل و جان و دیده ای
یارب سرشتی از چه گل دلبر مرا
آیا ز روح خویش به جسمش دمیده ای
معلوم من که چه سری است عشق را
آتش به جان زدی و ولی نور دیده ای
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
ساقی به نور باده بر افروز جام ما
مطرب بزن که کار جهان شد به کام ما
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
منم عذاب تو یا اینکه تو عذاب منی
منم خراب تو یا اینکه تو خراب منی
ز راه آمدی، عاشق نمودی ام، رفتی
به آسمان محبت، تو چون شهاب منی
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا
سرها بریده بینی بی جرم و جنایت
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
بیگناهی کم گناهی نیست در دیوان عشق
یوسف از دامان پاک خود به زندان میرود
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
به خواب دیدمت اما نه از تو خرسندم
که این معامله میخواستم به بیداری
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
دنبال چه میگردی؟ فال ما که گرفتن ندارد. مهم حالمان بود که تو گرفتی!!!
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
اونی که به خیال خودش ما رو تو خماری گذاشت ورفت، به خوابش هم نمی دید که یکروز مجبور بشه بخاطر بلایی که سر ما آورد، تاوان پس بده
چو بد کردی مباش ایمن ز آفات
که واجب شد طبیعت را مکافات
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
رفتیم عروسی فامیل داماد اومده کادو بده. می خواد خودش را معرفی کنه، میگه از طرف خودم.
فک و فامیله ما داریم!!!
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
صندلی چوبی،من باتو،دو فنجان چای داغ
من به اینها قانعم باقی برای دیگران
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
خنده بر لب میزنم تا کس نداند راز من
ور نه این دنیا که ما دیدیم خندیدن نداشت
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
دل خون شد از امید و نشد یار، یار من
ای وای بر من و دل امیدوار من
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
دیشب شبم به ناله و آه و فغان گذشت
یعنی چنانکه میل تو بود آنچنان گذشت
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
در طواف شمع میگفت این سخن، پروانه ای
سوختم ز این آشنایان ای خوشا بیگانه ای
بلبل از شوق گل و پروانه از سودای شمع
هر کسی سوزد به نوعی در غم جانانه ای
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
در وادی محبت دانی چه کار کردم
اول به سر دویدم آخر ز پا فتادم
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
خدا پدر و مادر قدیمی ها را بیامرزه که گفتند برای کسی بمیر که برایت تب کند! تب پیشکش سلام هم نمی کند
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴