ارسال پیامک

بازدید کننده محترم ، به وب سایت پیامک یاب خوش آمدید. برای ارسال پیامک جدید و استفاده از دیگر خدمات وب سایت باید در سایت عضو شود و سپس با استفاده از نام کاربری و واژه رمز خود وارد سایت شوید. در صورتی که عضو وب سایت هستید با نام کاربری و واژه رمز خود وارد شوید. همچنین بعد از عضویت در وب سایت امکان ارسال پیامک از طریق نرم افزار تلفن همراه هم برای شما وجود دارد.

ایکاش دلت ازدل تنگم خبری داشت
یا ناله من در دل سنگت اثری داشت
یا شام فراقت زپی خود سحری داشت
یا نرگس مخمور تو بر ما نظری داشت
ای زلف طلایی تو کجایی تو کجایی
کز کار فروبسته ما عقده گشایی
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
من آنقدر قوی هستم که حقارت آدمها مرا آزرده خاطر نکند.
آدمهای حقیر جایشان در زباله دان ذهن من است
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
در بیابان گل نمی روید فقط خار است وبس
بلبل و طوطی نمی بینی فقط خار است وبس
زندگی بی تو برایم لحظه لحظه مردن است
چاره افسرده حالان چوبه دار است وبس
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
جنون را گر به عالم حاصلی بود
به دست ما و مجنون هم دلی بود
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
من میگویم حالم خوب است...
اما،تو باور مکن!!!
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
هرگز گمان مبر که ز یاد تو غافلم
گر مانده ام خموش خدا داند و دلم
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
به حرفهای عاشقانه ای که میشنوی زیاد دلخوش نکن. شاید روزی بیاید که از کنارت بی تفاوت رد شود و یادآوری حرفهایش آتش حسرت را در دلت شعله ور کند.
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
من تمام چیزهای خوب را گم کرده ام
عشق زیبا را فدای حرف مردم کرده ام
روزهای دلنشین با تو بودن رفت زود
بی تو تصویر تو را در دل تجسم کرده ام
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
به عالم هر کجا درد دلی بود
به هم کردند و نامش عشق کردند
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
با شمع های خاموش،باد کاری ندارد
اگر بر تو سخت میگذرد بدان که روشنی...
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
هر روز در عذابم
از غم به پیچ و تابم
بنگر که بس خرابم
از دیدن تو ای دوست
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
به کورچشمی این روزگار خوشحالم
اگر چه معدن دردم ولی نمی نالم
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
دیشب که از آسمان میگذشتم در ماه بیتوته ام گرفت
وچشمانم خواب بهاری را دید که جز با وسعت دستهای تو اتفاق نمی افتاد
آنگاه که رفتی چشمانم را به انتظار دوختم
و دلم را اسیر ردپایت کردم
میدانی؟خواب رهایی می دیدم
رویای زیبای پیوستن به تو
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
دیشب که ماه در حوض سنگی خانه مان
آرام وصبور وسنگین آرمیده بود!
دستهای سترون من در مرتع مهتاب
گلی کاشت به رنگ خیال
از امید معتبرش ساختم واز تواضع مغرورش نمودم
دنیا دنیا ستاره بود که به پایش ریختم
انتظار عادتم شد
وتنهایی حریم بودنم!!!
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
ز بخت خویش ندارم شکایتی زیرا
همین که کرد مرا با تو آشنا کافیست!
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
کاش میدانستی!
علت سردی این آتش سوزنده عشق
در امان ماندن عود دلت از سوختن است!!!
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
شاید که من اشتباه کردم ای دوست
در عشق تو را تباه کردم ای دوست
چون طفل قلم به دست بی هیچ دلیل
طومار دلت سیاه کردم ای دوست
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
گفتی به من که سهم تو هرگز نبوده ام
پس ازچه رو دل من شیدا ربوده ای
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
تو چون مسافر خسته که دل به جاده زدی
من آن که چشم ز راه تو برنمیگیرم
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
خبر به دورترین نقطه جهان برسد
نخواست او به من خسته بیگمان برسد
شکنجه بیشتر از این که پیش چشم خودت
کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
برسنگ گور من بنویسید این منم
کز دست هجر گوشه امنی گزیده ام
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
رفتی تو برو دست خدا پشت و پناهت
بگذار بسوزد دل ما مساله ای نیست
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
هرگز نمی پرسم که آیا دوستم داری
چشم من وقلب تو میگویدبه من آری
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴
اقرار میکنم که به آخر رسیده ام
از آن دمی که روی چو ماهت ندیده ام
۱۴
۸۲ ۳ ۰ ۴